خروش حسین بر ذلت

🌹خروش حسین بر ذِلَت
سخن گفتن از عاشورا در عصر عشرت های گمراهی و اوج ذِلَت های اهریمنی ، قیام حسین این تربیت شده مکتب نبوَت و عدالت ، با آنچه همه می بینند و می شنوند ، ساده و سهل است اما در عصر جهالت عرب در میان خویشان خونی و شقیان سنگدل عصر خویش، از محمد وعلی گفتن، نبرد نور و تاریکی، رستگاری و ذلت ، ایمان و گمراهی به مسلخ مرگ رفتن بوده است. محمد آمد تا ایمان و عرفان بر آسمان دل بر روابط برآمده از زور و جهالت به پیروزی بنشیند و بندگان سنگ را به رهایی از این بتکده ها و خرافات فریبکاران پنهان شده در پستوی قدرت و شیاطین قسم خورده به گمراهی انسان در عالم ذر نوید دهد. حسین این انسان قله عزت و آزادگی و جمع تشدید شده صفات پیامبران الهی است که وارث آدمست. تا قبل از محمد این نگار به مکتب نرفته خواندن و نوشتن با تمرین تقوا و امانت ، مهیا برای وحی مهیای ابلاغ رسالت و ختم نبوت شود.حال که محمد این محور مطلق خوبی ها و عزت و رستگاری مصطفای خداوند در ابلاغ دین شد تا پیمان خدا و انسان در سوره بقره به عینیت بنشیند و چشمان بشر از تفسیر نور رسالت روشن گردد. محمد آمد تا رسالت همه انبیاء الهی در امتداد تاریخ به ظهور برسد و بشر گرفتار در تاریکی پرستش بتان خود ساخته را درهم بشکند و ردای نبوت در حرای ایمان بر تن نورانی او پوشانده شود. محمد آمد تا علی را بر مسیر امامت استوار نماید. از کشتی بانی نوح در طوفان سهمگین غرق شدن بشر و از سلیمان نبی که فرمانروای هستی بر فرش اختیار تا عالم ملکوت فرمان می راند و از موسای استوار بر نیل ومطرود فرعونیان سینا و طور و سرزمین فراعنه و تا عیسای میخکوب شده ی تثلیث کشیشان قدرت و دلال آسمان و زمین و محمد تثبیت شده در حرای ایمان و عرفان و امانت ، همه و همه در قاموس خط سرخ عاشورا بر قامت رعنای حسین نشست. همه آمده اند تا نظاره نبرد خون خدا در برابر اهریمنان و خدایان زمینی باشند و ببینند که حاصل تقابل نور و عدالت با تاریکی و ظلمت چگونه رقم می خورد و حسین می دانست که نبرد ابلیس یکی به نمایندگی از خدا و دیگری جانشینی شیطان و طاغوت سرنوشت تاریخ بشر تا رستاخیز است به همین خاطر تمام سرمایه اش را که خاندان رسالت و امامت بود در میدان دو نهر دجله و فرات به هماوردی دشمنان سنگدل و دلبسته به ملک ری و حکومت کوفه آورد و همه ایمان و عدالت در مقابل شرک و ظلم قد کشید و قامت های رعنای آل الله را که سرچشمه های استمرار نور در برابر ظلمت بود بر بشر عرضه داشت تا حریت و آزادگی نمیرد و انسان اگر دین نداشته باشد آزادگی را از یاد نبرد. کربلا این خاک بی مقدار با حادثه ایثار حسین و خاندانش با زینب و علی اکبر و قاسم و با رقیه و سکینه و سجاد آنچنان منزلتی یافت که تا قرن ها طوطیای چشمان گریان حسین و آزادگان از هر مذهبی باشد. اینجاست که واقعه ای که تا کنون وجود نداشت هویت همه انبیاء الهی و امامت علوی برای همیشه تاریخ شد. از تاریخ نبرد حسین و لشکریان یزید در سرزمین کرب و بلا دیگر کسی از تقابل موسی و فرعون و عیسی و کشیشان ، از نبرد نوح و کنعانیان و از جنگ احد و بدر نمی گوید بلکه تاریخ مبارزه خدا و شیطان در وجود و قاموس و قامت مکتب حسین جلوه گری می کند. حسین یعنی همه ایمان و یزید یعنی همه ظلم و شقاوت شیطان. حسین یعنی وارث کشتی نجات نوح برای ایمان آورندگان و قعر دریای طاغوت منزلگاه ابدی طاغوت و فرعون . اما عاشورا با زینب ماندگار شد و این زن پیامبر پیام حقیقت کربلا در شام و عراق و حجاز گردید. زینب خط سرخ شهادت را از قتلگاه حسین به ما عرضه کرد که حرکت در خط اهورایی او سعادت ابدی در سرای ملکوت و بهشت موعود است. اما سجاد این صحیفه معنویت و آگاهی و هدایت با عمه اش همه عاشورای را به نسل های بعد هدیه کرد. علی اکبر و قاسم و اصغر نزد حسین فاطمه ماندند تا بدن مطهر حسین بی همدم و بی یار نماند چون زینب قافله سالار کودکان اسیر باید با نطق آتشین
یزید را در کاخ شام را از فاجعه ای که آفریده است درهم بکوبد. زینب کربلا را جهانی کرد تا خون حسین این فرزند پاک رسول الله میراث تمام انبیاء الهی و تکیه گاه همه آزادی خواهان جهان باشد.
اکنون زینب به ما می گوید که باید چگونه باشیم تا حسین بر عالم و آدم کشتی هدایت و نجات باشد تا از این زیبایی که زینب در کربلا دید ندای* ما رایت الا جمیلا* سر دهد و ما را هم بی نصیب نگذارد و آینه عشق برابر دیدگان در تمام ادوار تاریخ بشر باشد. عاشورا را پاس بداریم که اگر علی نبود عدالت چه می شد و اگر حسین نبود عزت مفهومی ناآشنا برای همه.

⁦✍️⁩: حبیب اله بدری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *